بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است

ساخت وبلاگ
از کتاب "راویه": باز در کسوتِ آدمی‌زاد، دیو پشتِ تریبون نشسته نوچه‌ها خانه را قبضه کردند، رستم از گود بیرون نشسته دیو با زور و بازوست، امّا، سطری از شاهنامه نخوانده پس محال است هرگز بفهمد: چشمِ تهمینه در خون نشسته من که تهمینه و رستمِ زال، بوده‌ام توأمان این همه سال، گریه کردم به تشییعِ سهراب: «شعر» ـ این زار و وارون نشسته ـ می‌روم سنگ و دریا بیارم، تا بشویم الفبای‌تان را جهلِ دیوِ فضیلت ندیده، بر الف تا یِ و نون نشسته مریم جعفری آذرمانی بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 155 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47

از کتاب "دایره":


گرچه بین شاعران، فصاحت و بلاغتم مسلّم است

حرف عادّی بلد نبوده‌ام، همین برای من غم است


من که شاعرم همیشه کم می‌آورم، ولی شبانه‌روز

جمله‌های تازه‌‌ای برای چاپلوس‌ها فراهم است


پول‌دارها چه در مغازه‌ها شمرده حرف می‌‌زنند!

من، چه قدرتِ تکلّمم برای نان خریدنم کم است!


پس بیا و بر خلاف دیگران مخاطبانه گوش کن

طبقِ شعر حرف می‌زند زنی که بی‌مسیح، مریم است


مریم جعفری آذرمانی 


بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 186 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47

از کتاب "راویه": کافه‌ی شعر مثل خوابِ شلوغ، گرچه پررونق است، تعطیل است منِ شاعر نشسته‌ام بیدار، چاره تنها زبانِ تمثیل است: با همان حرف‌ها که باد هواست، بس که هی باد کرده‌ای او را پشه‌ی بیخودی بزرگ شده، باورش می‌شود که یک فیل است پس توهّم که دست‌سازِ تو بود، بُت‌تر از عصرِ جاهلیّت شد چون مناجاتِ تو به سمتِ کسی‌ست که دقیقاٌ خودِ عزازیل است به زبان‌بازِ در عدم معروف، برگِ پژمرده هم نباید داد پرِ کاهی اگر به او بدهی، ادعا می‌کند که جبریل است مریم جعفری آذرمانی  بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 192 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47

از کتاب «تریبون»: گرچه بر طبقِ برهانِ نظمش، بیت‌ها را به ترتیب چیدم بر خلافِ جهانِ مدوّر، بر ورق مستطیلی کشیدم گُل به قبرت ببارد! اگرچه... برگ‌ها دستِ آخر سیاهند احمدِ شاملو! رک بگویم: خسته از شعرهای سپیدم شعر، یکسر خودِ زندگی نیست، بلکه من در حواشیِّ شعرم زندگی می‌کنم گاهی اوقات، منزوی شاهد و من شهیدم منتقد، پشت میزِ تریبون، واژه‌های زبان‌بسته را خورد هیچ شعری جلودارِ او نیست؛ از زبان بی‌زبان‌تر ندیدم مریم جعفری آذرمانی بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 199 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47

از کتاب "قانون": یکی از خانه به دوشانِ فراوان هستم کیسه پر کرده و شب‌گردِ خیابان هستم گربه‌ها چشم ندارند ببینند مرا شب به شب بزمِ زباله‌ست که مهمان هستم مردم از این طرف و آن طرفم می‌گذرند نکند فرض کنی من هم از آنان هستم نکند فکر کنی هیچ ندارم، من هم صاحب سفره‌ی خالی شده از نان هستم به شناساندن آیینگی‌ام مشغولم گاه اگر دیوم و گاهی اگر انسان هستم چاره‌ای نیست، مگر چشم بپوشند از من تا نبینند که در صورت امکان هستم مریم جعفری آذرمانی  ۳ آذر ۱۳۸۸ بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 166 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47

از کتاب «مذاکرات»: منم همان زنِ صوفی که بی‌خبر رفته کنار رابعه‌ها تا کجا سفر رفته خدای مطلقِ من سخت فرق دارد با خدای‌تان که به ابلیس، بیشتر رفته چه خضرها که در اثنای ظلم کشته شدند و عدل، حوصله‌اش روی قاف سر رفته دو قطره از نمِ آب حیات باقی بود که در مثانه‌ی این ظالمان هدر رفته کلید رمز جهان از کجا ترک برداشت؟ که درزِ شایعه تا کائنات در رفته حسابدار! چه ربطی‌ست بین کار من و فرشته‌ای که پیِ کار بی‌خطر رفته مریم جعفری آذرمانی  ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:47